كنار خيابان شريعتي تهران چند موتور سوار دختري را به زور سوار مي كنند،كه روحاني جواني براي كمك به دختر به سمت آنان مي رود.. شيشه نوشابه اي را ميشكنند و چشم راست فرزاد را ميدرند،پزشك مي گويد چشم او تخليه مي شود... روحاني جوان قبل از بيهوشي مي گويد "الحمدالله به قيمت يك چشم موفق شديم ناموس مردم را نجات دهيم" چشم همه ي چشم چران ها فداي چشمان تو...