باید امشب بروم...

ساخت وبلاگ

بوی هجرت می آید :
بالش من پر آواز پر چلچله هاست .
صبح خواهد شد
و به این كاسه آب
آسمان هجرت خواهد كرد .
باید امشب بروم .
***
من كه از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت كردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم .
هیچ چشمی، عاشقانه به زمین خیره نبود .
كسی از دیدن یك باغچه مجذوب نشد .
هیچكس زاغچه ای را سر یك مزرعه جدی نگرفت .
من به اندازه یك ابر دلم میگیرد
وقتی از پنجره می بینم حوری
- دختر بالغ همسایه
پای كمیاب ترین نارون روی زمین
فقه میخواند
***
چیزهایی هم هست، لحظه هایی پر اوج
مثلاً شاعره ای را دیدم

آنچنان محو تماشای فضا بود كه در چشمانش
آسمان تخم گذاشت .
و شبی از شبها
مردی از من پرسید
تا طلوع انگور، چند ساعت در راه است ؟
باید امشب بروم....

 

سهراب سپهری

شیمیست های92 چمران...
ما را در سایت شیمیست های92 چمران دنبال می کنید

برچسب : سهراب سپهری ,کفشهایم کو ,اشعار سهراب سپهری ,باید امشب بروم ,بهترین های سهراب ,تنهایی, نویسنده : saeed chamran92chemist بازدید : 994 تاريخ : پنجشنبه 17 بهمن 1392 ساعت: 6:26