نگاه بچه ها ناگه به یک سو خیره گشت و
معلم مات بر جا ماند.
و او پرسید: اگر یک فرد انسان، واحد یک بود
آیا یک با یک برابر بود؟
سکوت مدهشی بود و سوالی سخت
معلم خشمگین فریاد زد:
آری برابر بود...
و او با پوزخندی گفت:
اگر یک فرد انسان واحد یک بود،
آنکه زور و زر به دامن داشت بالا بود،
آنکه قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت پایین بود؟
اگر یک فرد انسان واحد یک بود،
آنکه صورت نقرهگون، چون قرص مه میداشت بالا بود؟
و آن سیهچرده که مینالید پایین بود؟
اگر یک فرد انسان واحد یک بود،
این تساوی زیر و رو میشد.
حال میپرسم:
یک اگر با یک برابر بود
نان و مال مفتخواران از کجا آماده میگردید؟
یا چه کس دیوار چینها را بنا می کرد؟
یک اگر با یک برابر بود،
پس که پشتش زیر بار فقر خم می گشت؟
یا که زیر ضربه شلاق له میگشت؟
یک اگر با یک برابر بود،
پس چه کس آزادگان را در قفس میکرد؟
معلم نالهآسا گفت:
بچهها در جزوههای خویش بنویسید:
«یک با یک برابر نیست...»
شیمیست های92 چمران...